کد مطلب:26179
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:101
فلسفه كنيز و برده داري در اسلام چيست ؟
نظام هاي اجتماعي در هردوران تابعي از مجموعه شرايط اقتصادي ، سياسي ، فرهنگي و ... مي باشد.همان گونه كه امروزه نظام كارگري و كارفرمايي و ... در جهان حاكم است وشرايط اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي خاص آن را ايجاب نموده است . تا چندقرن پيش در تمامي جهان نظام برده داري روش مناسب براي اداره امور آن دوران بوده است ؛ به گونه اي كه هيچ نظامي در شرايط آن روز امكان جايگزيني آن را نداشته است . از اين رو مناسب ترين شيوه در شرايط آن روز،شيوه برده داري بوده است . بررسي زمينه هاي اين موضوع بسيار وسيع وگسترده و از مجال اين پاسخ خارج است . اسلام نيز با توجه به اينكه تغييراساسي در سيستم اجتماعي آن روز نه ضروري بوده و نه ممكن ، به اصل اين مساله صحه گذاشت ، ولي با وضع قوانين در چند جهت حركت كرده است : 1- تامين حقوق افراد با وضع قوانين در مورد كيفيت استرقاق ( بنده گرفتن ) ، و تحريم آن جز در موارد خاص . 2- وضع قوانين در جهت حمايت ازحقوق بردگان و تنظيم روابط صحيح بين مالك و برده . 3- ترغيب مردم به آزادسازي بردگان و وضع قوانيني براي حصول اين مقصود ( مانند كفارات وشرايط عتق ) . در مجموع اسلام شرايطي را براي بردگان فراهم ساخت كه آنان به مقامات و درجات مهم علمي و سياسي در جامعه اسلامي دست يافتند وحتي مدت ها حكومت ( ( مماليك ) ) بر بسياري از نقاط كشورهاي اسلامي پديدار شد .در حقيقت اسلام با فراهم آوردن شرايط انساني و عاطفي براي زندگي بردگان ، بردگان را از سراسر دنيا مشتاق به پيوستن به جامعه اسلامي نمود و آنان در بازگشت به موطن خود همراه با آزادي ، مبلغ و مروج اسلام مي شدند .اسلام راه برده شدن افراد آزاد را مسدود كرد و از سوي ديگرراه آزادي بردگان را گشود و مسلما يكي از عوامل دگرگوني نظام بردگي درجهان ، نقش اسلام در اين زمينه بوده است . كنيزها نيز در اين بين مشمول همين قاعده و قانون بوده اند .آنان از كشورهاي ديگر كه در جنگ بامسلمانان اسير مي شدند، و يا به صورت تجاري وارد ممالك اسلامي مي گشتند، با فرهنگ اسلامي و مزاياي نجات بخش آن آشنا شده و بسياري از آنان همانند ديگر مردم در جامعه اسلامي زندگي مي كردند و مالكيت كنيزدر حكم عقد ازدواج بود و موجب محرميت به مالك آن مي گرديد .بجاست بدانيم كه مادر برخي از ايمه ما كنيز بوده اند، حتي مادر امام زمان ( عج ) نيزكنيزي رومي بوده است . سخن در اين مقوله بسيار گسترده مي باشد .اماتوجه به اين نكته مهم است كه تنها عاملي كه در اسلام مجوز استرقاق ( گرفتن بنده و كنيز ) است موردي است كه كساني در جنگ با اسلام به عنوان دين حق اسير شده باشند و پرواضح است كه آيا كسي كه از اين همه نعمت هاي بي كران الهي استفاده نموده و نه تنها شكر و سپاسگزاري ننموده است ، بلكه به خداوند رحمان كفر ورزيده است و باز به اين حد هم بسنده نكرده است مردم را دعوت به كفر كرده با پرچم هدايت مردم به دين حق مبارزه مي نمايد .انصافا نام شريف انسان براي چنين كساني ،اهانت به مقام انسانيت نيست ؟ آيا حق حيات براي اين گروه قايل شدن ، جز از روي تفضل الهي است ؟! معذ لك ، اسلام حق حيات اينان راتضمين كرده ، كشتن اسير را جز در شدت درگيري و در معركه جنگ رواندانسته است ، لكن بايد اين افرادي كه از آزادي عمل خود سو استفاده نموده عليه دين خدا قيام نموده در نبرد عليه دين خدا و مومنين به آن شركت جسته است ، دايره فعاليت هايشان و آزادي آنها محدود گردد .باوجود اين آموزه هاي بسياري در اسلام براي رهايي آنان ارايه نموده است وبراي تحقق اين آموزه ها نيز پاداش بسيار زيادي قرار داده است . براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد به : 1- اسلام و مساله آزادي ، بردگي ، موسوي زنجاني 2-از بردگي روم قديم تا ماركسيسم ، حجتي كرماني 3- فرآورده هاي ديني ،ناصر مكارم 4- برده داري در روم باستان ، بيدار فكر 5- حقوق بشر،اسدالله مبشري 6- نگاهي به بردگي ، محمد علي گرامي 7- بردگي در اسلام ،صادق ايرجي ;
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.